تیــــــــــک!!
چند وقته احساس میکنم بچه های کلاس ازم خسته شدن…. ههعععععیییییییی…
حقم دارن، پوست از سرشون کندم با این حضور غیاباااااا… ولی چه کنم که مامورم و معذور
یه ماه از سال تحصیلی میگذره و روزی نبوده که بچه ها سر این تیک خوردنااا چونه نزنن..
حوزه هم عجب قوانینی داره هاااا، عمره که داره میگذره ولی بچه ها فقط به فکر تیــــــــک خوردنن که مبادا اخر ترم درسشون حذف شه
الان طلبه ها بیشتر ازینکه به فکر درس و استاد باشن به فکر تیــــــــک خوردن سر این کلاس و اون کلاس هستند.
امیدوارم به جایی برسیم که روح پاک استاد بچه هارو سر کلاس بیاره نه این تیـــــــــکاااااا
پی نوشت: کربلا عصاره ی بهشت است و عاشورا آبروی عشق…
اگر کربلا نبود هیچ گلی از زمین نمی رویید و مشام هیچ انسان آزاده ای، حقیقت را استشمام نمی کرد.
اگر کربلا نبود عاشورا نبود و اگر عاشورا نبود، امروز عشق بر سر هر کوی و برزنی بیگاری نمی کرد.
حسین آمد و عشق را آبرو بخشید و عباس با دستان بریده و لبان خشکیده با مشکی زخمی عشق را سیراب کرد تا حرف و حدیثی باقی نماند.
زینب، عشق را تداوم بخشید و آن را در گستره زمین و آسمان منتشر کرد تا از آن پس تمام عاشقان وام دارِ حماسه ی عاشورا باشند.
کربلا قبله الهام عاشقان شد و عاشورا میعادگاهی برای آنان که می خواهند نماز عشق را در محرابی به بلندای تاریخ بپا دارند.
از آن روز زندگی معنا یافت که حسین (ع) بر کتیبه ی دل ها نقش بست و عاشورا - این راز نهفته - مضمون تمام ناگفته ها شد…
به قلم زهرا علیزاده