حجت تمام است
بسم رب الشهدا والصدقین
حجت تمام است
ما سر اسلام دعوا داريم ، اسلام وضداسلام نمي شود با هم تفاهم كنند.اصلا حق را كه پيداكردي ، دو جبهه مي شود وتو ناگريزي موضع بگيري وخاكريز بزني.آنجاست كه شيطان وحزبش با تمام قوا در میدان است وبا همه سلولش فرياد مي زند شيعه : در اين خط نباش ،هرجا مي خواهي باش.
دفاع از اينجا شروع شد.
روز موعود فرارسيده بود عالم منتظر تحقق سخنان پيامبر بود يادتان هست در گوشه اي از تاريخ در جمع كوچك اصحاب دست پيامبر به شانه ي سلمان خورد وفرمود: او وهم كيشانش! خدا آنها رادوست دارد آنها نيز قلب هايشان مانند پاره هاي آهن است اگر بر كوه هجوم آورند آنهارا متلاشي خواهند ساخت.
زمان آن رسيده بود كه اگر دانش در ستاره ي ثريا بود آنها را به زير كشيم.
كوته فكري است اگر خيال كنيم ما با صدام و عراق جنگيديم،ما يك تنه و مظلومانه در برابر همه جهان ايستاده بوديم، باورتان مي شود از 18كشور اسير گرفتيم .
در اين صحنه زندگي همه نقش خود را بازي مي كردند، ملتي كه تازه عروس و دامادش براي شهادت داوطلب بودند ،بچه هاي كوچك قلك خودشان را مي آوردند، پيرمردها براي جبهه رفتن التماس مي كردند،زنها پشتيباني مي كردند. امام مي گفت:خداهست من كجا هستم ،ملت ما خدا دارد . در بين 13ساله ها معركه بود ،به سن تكليف نرسيده نماز شب مي خواندند، به مثال شيطنت هاي كودكي نارنجك به كمر بسته زير تانك مي رفتند . آنها از مرگ پيشی گرفته بودند.عظمت مرگ در نگاه آنها به سخره گرفته مي شد.هرطوري كه دوست داشتند و اراده مي كردند مي مردند. دشمن جنايتي نماند كه نكند و اگر نكرد از باب آن بود كه نمي توانست.
آنها حجت را تمام كردند ،ثابت كردند كربلا حقيقت داشت ، بعضي با لب تشنه پركشيدند، بعضي دست و پايشان قطع شد، گروهي نور چشمانشان تاابد خاموش شد ،آنقدر شهيد داريم كه زير چرخ تانك رفت ولي زير بار ظلم و زور نرفت!
صفحات: 1· 2